گیرم که باخته ام!.
اماکسے جرات ندارد بمن دست بزندیاازصفحه ے بازے بیرونم بیندازد!
شوخے که نیست من شاه شطرنجم.
تخریب میکنم آنچه راکه نتوانم باب میلم بسازم.
آرزوطلب نمیکنم آرزومیسازم.
ومے نداردمن همانے باشم که توفکرمیکنے!.
من همانے م که حتے فکرش راهم نمیتوانے بکنے!.
لبخندمیزنم و اوفکرمیکندبازے رابرده وهرگزنمیفهمدمن باهرکسے رقابت
نمیکنم.
زانو نمیزنم.
حتے اگرسقف آسمان کوتاه ترازقامتم باشد.!
زانونمیزنم.
حتے اگرتمام مردم روے زانوهایشان راه بروند.
مـــــن زانونمیزنم
درباره این سایت